چرا همسرم دروغ می گوید؟
دروغ گفتن اساس آسیب روانی است . دروغ گفتن تنها راهی است که می توانیم از نیستی فرار کنیم و از این طریق اجازه ندهیم تا اضطراب وارد تجربه ما شود . وقتی با ترس و نیستی مواجه می شویم دو انتخاب داریم : مضطرب شدن یا دروغ گفتن (پرچسکا:ص136 : نظریه روان درمانی ).
وقتی فردی تحمل رو به رو شدن با هیجانات دردناکش را ندارد و راهکارش همیشه فرار و اجتناب از درد و رنج بوده، در مواقعی که احساس خطر کند دروغ می گوید. احساس خطر به معنی ترس است . به معنی اضطراب و دیگر هیجانات ناراحت کننده است .
به مرور زمان دروغ گفتن به اضطراب روان رنجور نیز منجر میشود و نهایتا تبدیل به یکی از الگوهای عادتی می شود.
شاید بارها به همسر خود تلفن بزنیم و وانمود کنیم حرفی برای گفتن داریم ، در حالی که فقط می خواهیم مطمئن شویم که او کجاست و مشغول چه کاری است . اگر سعی کنیم تلفن نزنیم ، امکان دارد اضطراب خیلی شدید شود و به خودمان می گوییم چاره ندارم یا باید احساس منفی ترس و اضطراب را تحمل کنم یا اینکه تلفن بزنیم !
از اینجا به بعد افراد یاد میگیرند که طبق اضطرابشان عمل کنند. مثلا مدام خانواده را وارسی و چک می کنند و به دروغ بهانه ایی می آورند.
ما در نتیجه ی دروغ های خودمان به دام افتاده ایم و خودمان نمی دانیم علت چه بوده !
.حالا از دو طرف به ماجرا نگاه کنیم؛
همسر دروغگو این رفتارش را اینگونه توجیه می کند : اگر راستش را می گفتم معلوم نبود چه می شد ولی با یک دروغ مصلحتی رابطه ام را حفظ کردم!
و همسری که بهش دروغ گفته شده است اینگونه می گوید : من دیگر از دروغ گفتن هایش خسته شدم و کاملا متوجه هستم که دروغ می گوید ولی به رویش نمی آورم چون دیگر حوصله ی توجیهاتش را ندارم . به این شکل رابطه از حالت طبیعی خودش خارج می شود.
افرادی که تشخیص اختلالاتی چون :
اختلال وسواس فکری
اختلالات اضطرابی
و در درجه بالاتر اختلال شخصیت خودشیفته ، اختلال شخصیت مرزی و دوقطبی را گرفته اند، معمولا دروغگویی به یکی از الگوهای رفتاری مخرب بارزشان تبدیل شده است.
تلفن کلینیک (دولت) : 22683924
پیج در