یک مثال دیگر ؛ همین لحظه چشمانتان را ببندید و خودتان را تصور کنید که بدون لباس رفته اید سرکار . تصور کنید بدون لباس و برهنه جلوی درب اداره تان ایستاده اید و همکارانتان شما را می بینند.این تصور ذهنی باعث می شود شما خجالت زده بشوید ؟ یا تغییری در چهره تان حاصل شود ؟ که حالت موذب بودن را نشان دهد .

انگار که واقعا لخت رفته اید سرکار؟

ذهن قدرت شگرفی در واقعیت سازی دارد . اما موضوع مهم این است که ، واقعیت همیشه آن چیزی نیست که شما فکر می کنید !

حالا بیایید یک کار دیگه انجام بدهید.

-        آن کلمه منفی ایی که از خودتان به فکرتان می آید را در نظر بگیرید.

-        به کلمه منفی درباره خودتان فکر کنید، کلمه ایی که توصیف کننده ویژگی ایی از شما است که دوستش ندارید.

(حتما تا به حال برایتان پیش آمده که فکر منفی کنید راجع به خودتان، مثلا من چقدر دهن لقم، مضطربم، وحشتناکم)

-        هر چند ممکن است احمقانه به نظر بیاید، ولی آن کلمه را روی برچسب بنویسید.

-        آن برچسب را به خودتان(به جلوی لباستان) بچسبانید .

این برچسب درست عین اتیکت قیمت کالاهاست که روی آنها چسبانده شده است و قیمت اجناس را نشان می دهد.

این برچسب می شود لقب امروز شما!

توجه داشته باشید که این لقب فقط یک کلمه است.احساسات منفی که راجع به خودتان دارید فقط یک کلمه، یک اسم و یک برچسب هستند که به خودتان نسبت داده اید. آن کلمه واقعیت محض یا تنها واقعیت موجود درباره شما نیست. اگر کسی از اعضای خانواده شما این برچسب را ببیند و بپرسد: «این چه مسخره بازی است ؟» شما حتی می توانید با امیدواری تمام به این کلمه بخندید.